داستان طنز ملا نصرالدین

داستان های شبانه
داستان های شبانه
113 بار بازدید - 4 ماه پیش - داستان ملا نصرالدین روزی ملا
داستان ملا نصرالدین روزی ملا به گرمابه رفته بود. تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر به سر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی با خود آورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم و یک تخم می گذاریم اگر کسی نتوانست باید مخارج حمام دیگران را بپردازد! ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است قرار بود مرغ شوی! ملا نصرالدین گفت : این همه مرغ، یک خروس هم لازم دارند #داستان #داستان های شبانه #ملا نصرالدین #داستان ملا #حکایت #حکایت_طنز #طنز #خنده #حکایت های #داستان های جذاب #داستان های شیرین #حکایت های شنیدنی
4 ماه پیش در تاریخ 1403/02/08 منتشر شده است.
113 بـار بازدید شده
... بیشتر