فیک my heart pt3

:)♡Baby mochi
:)♡Baby mochi
45 بار بازدید - 2 سال پیش - ......... ا.ت: یک دفعه دیدم
......... ا.ت: یک دفعه دیدم یکی اومد جلو روم گف ؟؟..: جایی می خواستی بری ا.ت : م...ن....من ؟؟... : من من تو چی ها ؟ ا.ت: تو رو خدا بزارین من برم من حتی نمی دونم واسه چی اینجام ؟؟...: می فهمی الانم گمشو تو ا.ت: میشه واسم یک چیزی بیاری سردمه ؟؟....:بیا کت منو بگیر ا.ت: مرسی هق فقط میشه بدونم اسمت چیه ؟ ؟؟....: اسمم کوکه اربابتم ا.ت تو ذهنش : وقتی فهمیدم اون اربابه ترس همه ی بدنمو گرفت ازش پرسیدم ا.ت: یعنی باید ارباب صدات کنم ؟ کوک: د*دی! ا.ت:یعنی چی ؟ کوک: خیلی سوال می پرسی گمشو تو ا.ت: چشم کوک: کامل و درست بگو ا.ت: چشم هق د*دی کوک: آفرین الانم گمشو تو ا.ت میره تو کلبه کوک تو ذهنش: ف*اک این که هنوز خیلی بچس هیچ کاری نمی تونم باهاش بکنم ش*ت ولی خیلی کیوته چی دارم میگم کیوته چیه اوففففففففف پایان مکالمه کوک و ذهنش (از زبان ادمین مبارکتون ) کوک تصمیم میگیره بره داخل و چند تا سوال از ا.ت بپرسه (مکالمه ا.ت و کوک ) کوک : خب اسمت چیه ؟ ا.ت : پارک ا.ت کوک تو ذهنش : واییییییییییی خدا حتی اسمشم کیوته چی میگی کوک خودتو جمع کن کوک : خب چند سالته ؟ ا.ت: هق ۱۶ کوک تو ذهنش : شت از چیزی که فکر می کردم هم بچه تره کوک : خب باشه تا ۲۰ دقیقه ی دیگه می تونیم بریم عمارت سردت شد صدام کن ا.ت: تو چی؟ کوک : هان؟ ا.ت : سردت نمیشه ؟ کوک : میگم کامل بگو یعنی کامل بگو ا.ت: سردت هق نمیشه د*دی؟ کوک : نه و با همون حالت سرد رفت بیرون اینم پارت سه شرایط پارت بعد ۲ تا لایک ۱ کامنت هیچ مغایرتی با قوانین سایت ندارد
2 سال پیش در تاریخ 1401/01/19 منتشر شده است.
45 بـار بازدید شده
... بیشتر