ANA DILI

. . . ریحان . . .
. . . ریحان . . .
3.9 هزار بار بازدید - 11 سال پیش - این یه قصه قدیمی هستش
این یه قصه قدیمی هستش به زبان ترکی....این همون خاله سوسکه هستش که داشت دنبال دوستی برای خودش میگشت ..اولش به یه چوپان برخورد کرد وچوپان ازش پرسید :اگه من باتو دوست بشم و سربسرت بذارم منو با چی میزنی اون گفت با جوبدستی دومی که روباه باشه گفت بادندونام لهت میکنم..سومین نفر که اقا موشه هستش میگه من تورو نمیزنم بلکه به دمم روغن میزنم عسل میزنمو نوازشت میکنم...خاله سوسکه هم راضی شد...ببخشید اگه نتونستم کامل ترجمه کنم چون بیشتر از این جا نمیشد...کامنت یادتون نره
11 سال پیش در تاریخ 1392/04/13 منتشر شده است.
3,904 بـار بازدید شده
... بیشتر