فیک جونگ کوک (ارباب هات) پارت ۱

army_blink
army_blink
866 بار بازدید - 3 سال پیش - دیگه دیدم هنو کسی نگفته
دیگه دیدم هنو کسی نگفته نوشتم خیخیخیخ خب این فیک اسمات میشه پس پلیز دوس ندارین نخونین شروع فیک... سلام من رکسانا هستم ۲۷ سالمه و قدم کوچیکه و جسه ی ریزی دارم که همین باعث میشه تو دانشگاه اذیتم کنن- بازم لباسامو پوشیدم و موهامو شونه زدم و بافتم و کیفشامو پوشیدم و یه نگاهی به خونه ای که با دوستم زندگی میکردم نگا کردم ولی دوستم مریض بود وباید ازش خوب مراقبت میکردم یه بغلی از دوستم گرفتم و رفتم:) تو راه مدرسه با قلدر مدرسمون میدا و فیلیکس روفرو شدم (رل نیستن باهم فقط قلدرن هیخ-) بازم میدا بهم تیکه انداخت و گفت عه جلو مانده ی ذهنی اومد (دوستم اسرا بم جلو مانده ی ذهنی میگه ازون اصکی رفتم خیخیخیخی) بش گفتم ببین با من کتر ینداشته باش باهات کاری ندارم و رامو کشیدم و سریع تر رفتم فیلیکس اومد جلومو گرفت و گفت خوشگله لطفی به ما بکن و با ما بیا خوش میگذره بهت(داداش فیلیکس تو استری کیدزو نمیگم خدم دوسش دارمو بایستمه پس اشتبا فک نکنین) یه سیلی محکمی بهش زدم که افتاد زمین که میدا ترسید و سریع دور شد فیلیکس که دهنش زخمی شده بود گفت خانم رکسانا یکاری کردی که باهات مثل ادم نباشم من از ترسم مثل باد فرار کردم - ولی اونم دنبالم بود اخرش گیرم اورد و از ترسم داشتم فقط جیغ و داد میزدم ازون طرف جیمین همکلتسیمو دیدم که همیشه باهام مهربون بود و... پارت یک فینیش نظر یادتون نره جیگرا
3 سال پیش در تاریخ 1400/11/16 منتشر شده است.
866 بـار بازدید شده
... بیشتر