غزل 184 - حافظ - دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
16.3 هزار بار بازدید -
5 سال پیش
-
دوش دیدم که ملایک در
دوش دیدم که ملایک در ِ میخانه زدند، گِل ِ آدم بسرشتند و به پیمانه زدند، ساکنان ِ حَرم ِ ستر و عفاف ِ ملکوت، با من ِ راه نشین باده ی مستانه زدند، آسمان بار ِ امانت نتوانست کشید، قرعه ی کار به نام ِ من ِ دیوانه زدند، جنگ ِ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه، چون ندیدند حقیقت ره ِ افسانه زدند!
5 سال پیش
در تاریخ 1398/11/05 منتشر شده
است.
16,312
بـار بازدید شده