شب بخیر کوچولو - قصه : لباسی برای امیرکوچولو

1 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - کانال من را دنبال کنید
کانال من را دنبال کنید و به دوستانتان معرفی کنید قصه های شب بخیر کوچولو با صدای مریم نشیبا این قصه : لباسی برای امیرکوچولو قسمتی از داستان: همه امیرکوچولو را دوست داشتند. امیر خیلی مهربان بود. وقتی پدربزرگ می خواست قرآن بخواند، امیر عینک پدربزرگ را برایش می آورد. پدربزرگ هم امیر را به پارک می برد. یک روز امیر با پدربزرگ بیرون رفته بودند که دیدند همه جا پرچم مشکی زده اند ...
3 سال پیش در تاریخ 1400/07/17 منتشر شده است.
1,095 بـار بازدید شده
... بیشتر