دکتر محمد حسام آذربایجانی-مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم-حافظ

دکتر محمد حسام آذربایجانی
دکتر محمد حسام آذربایجانی
29 بار بازدید - پارسال - "حافظ » غزلیات » غزل
"حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸ مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم تو را می‌بینم و میلم زیادَت می‌شود هر دَم به سامانم نمی‌پرسی، نمی‌دانم چه سر داری به درمانم نمی‌کوشی، نمی‌دانی مگر دردم؟ نه راه است این که بُگذاری مرا بر خاک و بُگریزی گُذاری آر و بازم پرس تا خاکِ رَهَت گردم ندارم دستت از دامن، به جز در خاک و آن دَم هَم که بر خاکم روان گَردی بگیرد دامنت گَردم فرو رفت از غمِ عشقت دَمَم دَم می‌دهی تا کی؟ دَمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جُستم رُخَت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم کشیدم در بَرَت ناگاه و شد در تابْ گیسویت نهادم بر لبت لب را و جان و دل فِدا کردم تو خوش می‌باش با حافظ، برو گو خصم جان می‌ده چو گرمی از تو می‌بینم، چه باک از خصمِ دَم سَردم" dr.m.h__azarbayjani_@ گالری هفت هنر-آموزش هنرهای تجسمی
پارسال در تاریخ 1402/05/12 منتشر شده است.
29 بـار بازدید شده
... بیشتر