سریال روزگارانی در چوکوروا قسمت ۵۵

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
4.1 هزار بار بازدید - 4 سال پیش - سریال روزگارانی در چوکوروا قسمت
سریال روزگارانی در چوکوروا قسمت 55 آدرس کانال مشکی ترکی https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UCmu9... لینک کانال تلگرامی مشکی: https://t.me/meshkimedia داستان قسمت آخر سریال روزگارانی در چوکوروا، فصل اول. ییلماز با چه کسی ازدواج می‌کند؟ زلیخا می‌میرد؟ https://youtu.be/UhgoFtXMExk داستان قسمت آخر سریال زن، فصل سوم. بهار و عارف عروسی می‌کنند؟ عاقبت شیرین چه می‌شود؟ https://youtu.be/PABScOevTfU داستان قسمت آخر سریال تردید، فصل دوم. چه بلایی سر ریحان می‌آید؟ راز بزرگ عزیزه چیست؟ پدر میران کیست؟ https://youtu.be/canJbyG5KkQ داستان قسمت آخر سریال گودال، فصل دوم. یاماچ ادریس را می‌کشد یا ادریس یاماچ را؟ رئیس بعدی گودال کیست؟ https://youtu.be/aUroFMuLtdQ صبح سر میز صبحانه، هونکار منتظر آمدن ثانیه است تا صبحانه حامینه را بدهد، اما ثانیه هنوز نیامده است. هونکار نسبت به رفتارهای ثانیه مشکوک است و فکر میکند که به گولتن مرتبط باشد. ثانیه در دستشویی است و متوجه شده که حامله نبوده است. او نشسته و گریه میکند. سپس بیرون آمده و چیزی به روی خودش نمی آورد و به کارها رسیدگی میکند. شرمین به خانه هونکار آمده و وقتی متوجه می شود که زلخیا در حال خیاطی برای دمیر است، به او طعنه می زند. صباح الدین دوربینی را که همراه خود دارد به عکاسی می برد و میخواهد که عکسهای آن را چاپ کنند و این مسأله بین خود آنها بماند. شب، زلیخا لباسی را که برای دمیر دوخته به او میدهد . دمیر خوشحال شده و از او تشکر و تعریف میکند. ثانیه پیش غفور می رود تا به او غذا بدهد. غفور از سرمای هوا گله میکند و میگوید از وضعیت خسته شده و میخواهد زودتر برگردد. ثانیه با ناراحتی میگوید که بچه ای در کار نیست و او حامله نیست. غفور ناراحت شده و ثانیه را.چ دلداری میدهد و میگوید که بچه برایش اهمیتی ندارد. در خانه فکلی، گولتن لباسهای تمیز ییلماز را به اتاق او می برد. ییلماز از اینکه گولتن دیر وقت به اتاق او رفته او را سرزنش میکند و از او میخواهد که این کار را تکرار نکند زیرا صورت خوشی ندارد. گولتن ناراحت شده و به اتاقش می رود و گریه میکند. صبح روز بعد، ثانیه پیش غفور رفته تا برای او صبحانه ببرد. غفور در مورد دروغی که به هونکار گفته اند صحبت میکند. همان لحظه، هونکار که ثانیه را تعقیب کرده است داخل می رود. غفور و ثانیه با دیدن او شوکه می شوند. هونکار با آنها دعوا میکند و سپس به خانه آمده و با خامه فکلی تماس میگیرد. گولتن جواب داده و هونکار او را تهدید میکند که اگر به خانه برنگردد، غفور و ثانیه را که حامله است از خانه بیرون میکند. گولتن تازه متوجه بارداری ثانیه شده و جا میخورد. او وسایلش را جمع کرده و با ناراحتی به سمت عمارت دمیر می رود و به کسی چیزی نمی‌گوید. هونکار با دیدن گولتن دلیل رفتن او را می‌پرسد و گولتن میگوید که غفور قصد داشت او را به زور شوهر بدهد. هونکار با غفور دعوا کرده و به او میگوید که دیگر حق ندارد با گولتن کاری داشته باشد. گولتن با دیدن ثانیه خوشحال شده و به او تبریک میگوید. ثانیه ناراحت می شود اما حقیقت را نمی‌گوید‌. زلیخا نیز از آمدن گولتن خوشحال می شود. ولی همچنان در خانه فسون است و دوباره به بهانه ای از او طلب پول میکند. وقتی شرمین متوجه آمدن گولتن می شود، او را دزد خطاب کرده و به او حمله میکند. دمیر جلوی او را میگیرد ولی شرمین همچنین اصرار دارد که او دزدی کرده است.
4 سال پیش در تاریخ 1399/08/20 منتشر شده است.
4,164 بـار بازدید شده
... بیشتر