رمان میراکلس زندگی تاریک پارت ۳

بای
بای
374 بار بازدید - 2 سال پیش - پارت ۳ راوی:مرینت شب و
پارت ۳ راوی:مرینت شب و روز در حال پیدا کردن راه حل بود تا آدرین رو برگردونه با این حال دست از تلاش کردن بر نمیداشت... «۳ ماه بعد» مرینت:هوففففف بالاخره تموم شد!!!تونستممم یوهووووو!!!تونستم جادو رو درست کنم پلگگگ!!! پلگ: واقعا درست شده؟؟؟... وووااااییییی آخخخخ جوننننن دلم براش یه ذره شده مرینت:منم:(خبببب بگذریم وقتی آدرین برمیگرده نباید ناراحت باشیم پلگ:آره از زبان پلگ:یعنی چجوری بهش بگم وقتی آدرین برگرده هیچی یادش نمیاد!!!؟؟؟اما باید بگم مرینت:هی پلگ معلومه میخوای یه چیزی بگی...بگو احتمالا میخوای تمرین کنی چی به آدرین بگی نه؟؟؟ منم همین مشکلو داشتم نمیدون.... پلگ:مممرررریییییننننتتتتت مرینت:ببببلللللههههه خخخ چیشده؟؟؟ پلگ: باید یه واقعیتی رو بدونی...وقتی آدرین برگرده چیزی یادش نمیاد اینکه کت نوار بوده که هیچی ، حتی یادش نمیاد اسمش چیه من فکر کردم تو این مشکل رو حل کردی اما دیشب وقتی خواب بودی همه مراحل رو نگاه کردم اما نتونستم راه حل اون مشکل رو پیدا کنم ببخشید بهت از اول نگفتم مرینت:!!!...خخخخ شوخی جالبی بود...حالا بگو چی میخواستی بگی؟؟؟ پلگ:من شوخی نکردم راستش رو گفتم مرینت:!!!...منم فهمیدم خب من اون مشکل رو حل کردم اینجارو ببین... راوی:مرینت بخشی از نقشه اش برای درست کردن جادو رو به پلگ نشون میده... مرینت:خب حالا خیالت راحت شد؟؟؟الان وقتشه آدرین رو برگردونیم پلگ پنجه ها بیرون لیدی نوار:خب چجوری کار میکنه؟؟؟آهااا...فهمیدم فقط باید برم اونجایی که آدرین رو گزاشتم... راوی:لیدی نوار میره جایی که همیشه با کت نوار میرفت ، همون جای همیشگی... لیدی نوار: سلام بهترین آدم زندگیم بعد ۱ سال دوباره میتونم ببینمت:) راوی: لیدی نوار آدرین رو برمیگردونه آدرین:!!!ل..لید..لیدی نوار؟؟؟؟؟؟ تو به خاطر من اینکارو کردی؟؟؟ لیدی نوار:فقط به خاطر تو!!!دلم برات تنگ شده بود آدرین:م...آخخخ لیدی نوار:آآآآدددددررررییییینننننن!!!!!!! پلگ پنجه ها بیرون!!! پلگ:نترس این از عوارض اول زندگی دوباره هست ۱ ساعت بخوابه درست میشه مثل قبلا مرینت:هوففف خداروشکر باید به باباش بگم ادامه دارد... پارت بعد ۱۵ لایک(پارت بعد آماده است) گزارش حرامممم کپی ممنوع بازنشر آزاد تا بعد ^_^good bye^_^
2 سال پیش در تاریخ 1401/06/21 منتشر شده است.
374 بـار بازدید شده
... بیشتر