" سالروز زمینی شدنت مبارک فرشته ی زمینی من "

{ JeOn - JaNaN }
{ JeOn - JaNaN }
967 بار بازدید - 3 سال پیش - عشق رویایی من : این
عشق رویایی من : این روز ها حال دلت خوب است ؟؟ احوالت چگونه است ؟ روزگار بر وفق مراد است ؟ کنجکاوم که بدانم این روز ها با چه سرگرمی ؟ .. وقتت را چگونه پر میکنی ؟ ... یا اصلا بهتر بپرسم : با کسانی ک دوستشان داری چقدر وقت میگُذرانی ؟ من که هیچ وقت نمیتوانم با فرد مورد علاقه ام وقت کُشی کنم . چون فاصله مابینمان بسی زیاد است ک در متر ها و کیلومتر ها جای نمیگیرد . ) شاید فرسخ ها ... شایدم بیشتر ! اما.... کنار هم بودن آدم ها ، تنها به حضور فیزیکیشان نیست . تو هرجای دنیا که باشی تنها نیستی چون .... قلب من همیشه کنارت خواهد بود . و اینجا هم تمام وقتم صرف توست ! ...در گوشه گوشه ی ذهنم ، تنها تویی ک قدم میزنی ... در رویاهایم ، تنها تویی که حکم رانی میکنی.... و قلبم فقط ، ... قلمرو فرمانروایی توست !.:)) اخیرا از جانب من خبری نیست جز ، سیر صعودی دلتنگی های من برای تو ...!! این روز ها زیادی مرورَت می کنم ) .... دیشب همه چیز برای پرت شدن حواسم به خیالِ تو ، گویا دست به دست هم داده بود : تا سحر به یادت شام ماتم داشتم ... غصه بود و آه بود و ناله بود ... تا کنم جان را به قربانت تو را کم داشتم ") حقیقتا چون حرفه دلتنگی وسط آمد ... و بخاطر اینکه این روز ها آسمان دلم برایت خیلی تنگ است ... میخواهم اندکی از دلتنگی هایم را برایت بنویسم :{ هیچ میدانی دلم برای دیدن آسمان چشمانت چقدر تنگ است ؟ ....میدانی چقدر دلم هوای دستان مردانه ات را کرده است ؟... نه ! نمیدانی ! حاضرم شرط ببندم که نمیدانی . ! ... دلم برای لبخند دوباره روی لب های زیبایت جان میدهد ...آری !.. تو همانی هستی که : دلم لک زده لبخندش را ... همان که نتوان یافت همانندش را .) تو خودت نمیدانی خنده هایت در دلم چه آشوبی به پا میکند ..=(: گاهی اوقات به خودم می گویم من نباید دیووانه ی فردی باشم که مال من نمی شود و نیست و به خود و غرورم قول میدهم که فراموشت کنم ... اما چطور ؟...اصلا مگر میشود ؟؟... من کارم همین است ! ... دیوانه ی تو و خنده های تو بودن !... هر از گاهی دیوانگی به مرز جنون سوقم میدهد و آنجاست که به خودم میگویم : (...چه غرور بی غیرتی دارم من !!..) آره! .. درسته ! ...من باختم ! ... من " غمارِ تورا باختم " نوشته شده با{:اعماق وجودم :} اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم اینجا چه بی رنگ است ، آنجا را نمیدانم اینجا شده پاییز ، آنجا را نمیدانم اینجا دلی تنگ است ، انجا را نمیدانم از طرف " جئون جانان" به " جئون جی کی " نوشته شده با کلی احساس T=T
3 سال پیش در تاریخ 1400/06/10 منتشر شده است.
967 بـار بازدید شده
... بیشتر