رمان زندگی مرینت پارت ۵

ggdhfjhb
ggdhfjhb
51 بار بازدید - 2 سال پیش - سلام اومدم با رمان زندگی
سلام اومدم با رمان زندگی مرینت پارت ۵ بریممممم مامان : باشه تام عصبی نشو بابا: شوخی کردم سابین ‌. مرینت‌.مایکل مرینت: خب بابا من برم بخوام مایکل : منم همینطور نویسنده : مرینت و مایکل رفتن مرینت : ادرین داره پیام میده ادرین : به مرینت پیام بدم چت سلام مرینت سلام ادرین مرینت حالت خوبه اره ادرین مرینت ناراحت بودی ن ادربن مرینت مگه تو منو دوست نداری چرا دارم ادرین پس بهم بگو مرینت باشههه ادرین ادرین من فکر کنم مایکل برادرم نیست ن مرینت هست ادرین ما یکل در میزنه من برم خدافظ خدافظ مایکل : مرینت بیام تو مرینت : بیا مایکل : مرینت میخوام بهت ی چیز مهم بگم سابین و تام پدر مادر واقعی مانستن و ما خواهر و برادر دیگه ای هم دارم مرینت : چی اینم از پارت ۵ زندگی مرینت پارت بعد لایک
2 سال پیش در تاریخ 1401/06/31 منتشر شده است.
51 بـار بازدید شده
... بیشتر