چیچی زامبیه؟ کپشن توضیح دادم:-؛

خیلی وقته پیش دختری کوچک برای چیدن گیاه قدم در جویونکِرست میذاره که پاش لیز میخوره صدمه میبینه به غاری پنهان میره اونجا مشغول پانسمان کردن زخماش بود صداهایی از بیرون غار میاد دختر بدون اینکه بخواد وارد میدان جنگ شیاطین و ادپتی‌ها شده بود اما وقتی خواست فرار کنه در نبرد مجروح میشه تمامی شیاطین و ادپتی‌ها با دیدن دختر بیگناه دست از جنگیدن برمیدارن او میخواست دوباره شاد زندگی کند دلش برای خانواده‌ش تنگ شده بود او از مرگ می‌ترسید در حالی که با خود فکر میکرد "چقدر عالی میشد... فقط اگر می توانستم زمان را متوقف کنم" اشک از چشمانش بر ویژنی که بر جلویش ظاهر شده بود سرازیر گشت ادپتی‌ها با دیدن این صحنه هرکدوم بخشي از قدرتشان رو به دختر دادند تا زنده شود دختر زامبی شد اما انرژی زیاد اورا به جنون کشید ویرانی به بار می‌آورد مونتاین شیپر اورا به دام انداخت صداهاسال بعد اتفاقی دختر را در کهربا میبینند و با این تصور که مرده اورا به وانگ‌شنگ منتقل می‌کردند که سنگش ضربه خورد دختر شب‌هنگام کهربا رو میشکنه و به دشتی فرار میکنه که تصادفا بایژو اونجا بود بایژو تصمیم گرفت زامبی رو نگهداره. زندگی دوباره همینطور که قبلا گفتم چیچی کلا فراموشکاره و باید مرتباً یادداشت برداری کنه تا چیزی رو فراموش نکنه چیچی مجبوره افرادی رو که با اونها ملاقات می کنه و با اونها دوست میشه مرتبا پیش خودش یادآوری کنه چون یه زامبیه مغزش پوسیده چیچی موقعی که کاری رو باید انجام بده باید به خودش دستور بده برخلاف زامبی های دیگه اون صاحب خودشه چیچی شاگرد بایژو هست و به جمع آوری گیاهان دارویی به بایژو کمک میکنه دلیل اینکه بایژو چیچی رو نگه داشته، بایژو میخاد با کمک چیچی زندگی ابدی رو کشف کنه و همچنان داره تلاش میکنه ولی چیچی دراین باره چیزی نمیدونه ولی به بایژو خیلی مشکوکه که انگیزه ای برای نگه داشتنش داره چیچی زیاد صحبت نمیکنه،اگرم صحبت کنه جواب مشتری های داروخونه رو میده وقتی اکثر مردم یک زامبی رو تصویر میکنن، پوست گندیده و کنده شده و تکه هایی از خون خشک شده رو در همه جا تصور میکنن ولی چیچی کاملا شبیه یه انسان عادیه چون هر روز ورزش میکنه و کوکِنات مینوشه چیچی از گرما متنفره شاید چون اجساد در گرما سریع تر تجزیه میشن و بوی بد میدن اونایی که از چیچی متنفرن ببرنش ناتلان

• #ویدئو_گیم
• #چیچی
• #گنشین_ایمپکت
• #زامبی