سریال ماکسیرا / ترانه ی زندگی قسمت ۹۲

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
86 بار بازدید - 3 سال پیش - Açıklama سریال ماکسیرا / پیمان
Açıklama سریال ماکسیرا / پیمان / ترانه‌ی زندگی قسمت 92 Meshki Turkido4 görüntüleme9 Kas 2021 سریال ماکسیرا / پیمان / ترانه‌ی زندگی قسمت 92 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا https://www.seevid.ir/c/MeshkiMedia آدرس کانال مشکی کاناپه https://www.seevid.ir/c/MeshkiKanap... آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC-Bs... آدرس کانال مشکی ترکیسه https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC_bp... آدرس کانال مشکی ترکی4 https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki... آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/MeshkiGemTV داستان قسمت آخر سریال حکیم‌اوغلو. آتش و ایپک عروسی می‌کنند؟ https://youtu.be/FGVD7xRg-9o داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر. علی و نازلی عروسی می‌کنند. https://youtu.be/nmfEuNAJPyw داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/q3GItVplB94 شب در خانه ملک، نیلای با عصبانیت از رابطه جدید ماهر با بورچین گلایه میکند. ملک عصبی شده و از او میخواهد که دخالتی نکند و می‌گوید که او کاره ای نیست. نیلای می‌گوید‌ که او عاشق ماهر است و خودش را بدبخت میداند. سپس به اتاق می رود. ملک با حسین تماس می‌گیرد. حسین که پیش نورگل است،‌ جواب ملک را نمی‌دهد. کریم به خانه رفته و به اتاق پیش ماکسیرا می رود. ماکسیرا با بغض در مورد آزمایش از او سوال میکند و کریم می‌گوید که انجام داده اند. کریم ماکسیرا را دلداری داده و او را به تخت می برد. سپس خودش به بالکن پیش حسین می رود. حسین به کریم می‌گوید:« بنظرم نورگل خانم میخواد باهامون به توافق برسه. ملاقاتمون بد نبود. » کریم می‌پرسذ:« مثلا چه توافقی؟» حسین می‌گوید:«بخاطر صلاح محمد سعی می‌کنه فیلیز رو از خواسته اش منصرف کنه.منم پیشنهاد کردم هر از گاهی به عنوان آشنای خانوادگی اون رو ببینیم.»کریم می‌گوید:« ولی کسی که فیلیز رو پر کرد و همه دردسرها رو درست کرد خودشه.» حسین با خنده می‌گوید‌:« بنظر میرسه جلوی من کم آورده.» کریم می‌گوید‌:« این کارت فداکاری بزرگیه. مراقب باش که از هر طرف تیکه تیکه ات نکنن.» حسین می‌گوید‌:« چیکار میشه کرد. خوشتیپیه و هزار دردسر.» سپس با هم می‌خندند. روز بعد در شرکت، حسین در مورد دیدارش با نورگل به بایرام می‌گوید. بایرام نظر خوبی ندارد و می‌گوید‌ که آنها زبان خوش سرشان نمی شود. وکیل نیز می‌گوید که طبق قانون، حضانت بچه نامشروع را به مادرش می دهند و فامیلی او به شناسنامه بچه می رود. آنها نهایتاً می‌توانند پرونده و حکم دادگاه را به تعویق بیندازند. بعد از رفتن حسین، بایرام به وکیل می‌گوید که چند نفر را به آلمان بفرستد تا هم آنجا و هم در ترکیه در مورد فیلیز تحقیق کنند تا شاید چیزی در مورد آن دستگیرشان شود. او از وکیل میخواهد که این قضیه را به بچه ها نگوید. ماکسیرا که در مورد رفتن سهیلا به خانه فیلیز متوجه می شود، موضوع را به بایرام خبر میدهد. زینب آدرس خانه فیلیز را پیدا کرده و به سهیلا می دهد. سهیلا از راننده میخواهد که آماده شوند تا به آنجا بروند. آردا موضوع را می فهمد و پنهانی با بایرام تماس می‌گیرد و خبر میدهد که سهیلا و زینب و خدیجه، به محل مشکوکی می روند. بایرام می فهمد که زینب قصد رفتن به خانه فیلیز را دارد. او سریع از شرکت بیرون می رود. ننه امینه در خانه پیش فیلیز و نورگل است. در می زنند و فیلیز با دیدن سهیلا از آیفون تصویری، شوکه می شود. سهیلا و زینب و خدیجه داخل می روند. سهیلا با عصبانیت به فیلیز می‌گوید که میداند او دنبال پول است. ننه امینه می‌گوید که فیلیز پولدار است و خودشان در آمریکا چاه نفت دارند‌. فیلیز نیز می‌گوید که فقط بچه اش را میخواهد. سهیلا از او میخواهد که نوه اش را به آنها نشان بدهد. فیلیز متعجب شده و منظور او را نمی فهمد. همان لحظه بایرام سر می رسد و از سهیلا میخواهد که از آنجا بروند. ماهر و ماکسیرا به پارک رفته اند. ذهن ماکسیرا درگیر فیلیز است. ماهر به او دلداری داده و می‌گوید که هرکار نیاز باشد برای او انجام میدهد. سپس در مورد خودش ابراز نگرانی کرده و می‌گوید که او بیکار است و برای رابطه جدی با بورچین، شغل مناسب و پول ندارد. ماکسیرا به او پیشنهاد میدهد که در کافی شاپ با ملک کار بکند. ماهر خوشحال شده و قبول
3 سال پیش در تاریخ 1400/08/18 منتشر شده است.
86 بـار بازدید شده
... بیشتر