سریال ملک قسمت ۶۲

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
566 بار بازدید - 4 سال پیش - سریال ملک قسمت 62 آدرس
سریال ملک قسمت 62 آدرس کانال مشکی ترکی https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UCmu9... لینک کانال تلگرامی مشکی: https://t.me/meshkimedia داستان قسمت آخر سریال زمهریر / زمستان سخت - ایاز و فیروزه به هم می‌رسند؟ بچه براک و ایاز زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/W522yuCZuWk داستان قسمت آخر سریال قهرمان. قفقاز می‌میرد؟ آیا گونش درمان می‌شود؟ آیا فیرات با سونا ازدواج می‌کند؟ https://youtu.be/qedLKxgLiJo داستان قسمت آخر سریال ملک، فصل اول. ملک زنده می‌ماند؟ خانواده‌اش او را می‌پذیرند؟ خلیل عاشق ملک است؟ https://youtu.be/qm0BFX3C1sA داستان قسمت آخر سریال حلقه. سرنوشت مژده؟ کان و جهانگیر می‌میرند؟ حلقه نابود می‌شود؟ https://youtu.be/uPw7i_MM97k در بازارچه، زینال با میتات در مورد اونزیله و احساسش به او درد دل میکند و نمی‌داند باید چه کند. میتات می‌گوید که باید با او حرف بزند. سپس میگوید که او راهی برای زینال پیدا خواهد کرد تا اونزیله را ببیند. زینال خوشحال می شود. در خانه بیهان مشغول پخت غذا برای تولد سیدعلی است که آنها را برای فردا به خانه ملک ببرند. نفیسه در مورد دکتر رفتن قدریه و محمود از او سوال میکند. قدریه با ناراحتی میگوید که او دیگر از دوا و درمان خسته شده و حتما قسمت آنها این بوده است. نفیسه برای او ناراحت می شود و دعا می‌کند که بچه دار شوند. ملک خوابیده و استراحت میکند. کرم چندین بار با او تماس میگیرد تا در مورد رفتن دفنه با او صحبت کند، اما باشاک گوشی ملک را جواب نمی‌دهد.او به کارگاه می رود و وقتی متوجه می شود که ملک به بیمارستان رفته، فوری بیرون می آید تا تاکسی بگیرد. میتات او را در خیابان می بیند و سوار میکند و هر دو به سمت بیمارستان می روند. خلیل در سالن انتظار نشسته و موضوع را با ناراحتی به میرزا میگوید. عمر نیز پیش آنها آمده و برای ملک ابراز ناراحتی میکند. میتات از کرم میخواهد که ماجرای دفنه را به ملک نگوید. کرم به اتاق ملک می رود . ملک می‌گوید که فشار او بخاطر کم‌خونی افتاده بود و مشکلی ندارد. میتات پیش دکتر می رود تا شرایط ملک را بپرسد. دکتر میگوید که وضعیت تو خوب نیست و نباید استرس و نگرانی داشته باشد و خانواده باید از او حمایت کنند، در غیر این صورت درمان جواب نداده و او خواهد مرد. ملک خودش را مرخص میکند و آماده می شود تا همگی بیرون بروند.او در سالن میتات را می‌بیند. میتات گریه کردن خود را از آنها پنهان میکند. ملک می‌گوید که بخاطر کم خونی حالش بد شده و حالا مرخص شده است. باشاک و احسان ملک را به خانه خود می برند و میتات کرم را می رساند. احسان میخواهد در مورد مسأله جلو افتادن دادگاه با ملک صحبت کند، اما باشاک میگوید که امروز حال ملک مساعد نیست و فعلا به او چیزی نگوید. مریم با خلیل قرار میگذارد. او با ناراحتی میگوید‌ که ماجرای ملک را میداند و از خلیل بخاطر فراموشی قرارشان گله میکند. خلیل به او حق میدهد. مریم از او میپرسد که اگر به جای ملک کس دیگری بود آیا خلیل باز هم تا شب با نگرانی بخاطر او در بیمارستان میماند یا نه. سپس از خلیل میخواهد که در مورد این سوال فکر کند و بعدا جواب بدهد، و از آنجا می رود.
4 سال پیش در تاریخ 1399/09/30 منتشر شده است.
566 بـار بازدید شده
... بیشتر