سریال زمهریر/زمستان سخت قسمت ۲۶

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
4.5 هزار بار بازدید - 4 سال پیش - سریال زمهریر / زمستان سخت
سریال زمهریر / زمستان سخت قسمت 26 آدرس کانال مشکی ترکی https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UCmu9... لینک کانال تلگرامی مشکی: https://t.me/meshkimedia داستان قسمت آخر سریال زمهریر / زمستان سخت - ایاز و فیروزه به هم می‌رسند؟ بچه براک و ایاز زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/W522yuCZuWk داستان قسمت آخر سریال قهرمان. قفقاز می‌میرد؟ آیا گونش درمان می‌شود؟ آیا فیرات با سونا ازدواج می‌کند؟ https://youtu.be/qedLKxgLiJo داستان قسمت آخر سریال ملک، فصل اول. ملک زنده می‌ماند؟ خانواده‌اش او را می‌پذیرند؟ خلیل عاشق ملک است؟ https://youtu.be/qm0BFX3C1sA داستان قسمت آخر سریال حلقه. سرنوشت مژده؟ کان و جهانگیر می‌میرند؟ حلقه نابود می‌شود؟ https://youtu.be/uPw7i_MM97k وکیل ارتان پیش او آمده و خبر میدهد که از همه اثر انگشت گرفته اند، غیر از مهوش که اجازه نداده و آیاز نیز امروز به شرکت نیامده بود. ارتان به مهوش مشکوک می شود. آیاز به اتاق مادرش می رود و با او که خوابیده، درد و دل میکند و میگوید که دیگر همه چیز تمام شده و میخواهد همه چیز را به فیروزه بگوید و عشقش به او اعتراف کند و او را به دست بیاورد. فیروزه که به بیمارستان آمده، حرفهای آیاز را می شنود و ناراحت می شود. آیاز متوجه آمدن فیروزه شده و پیش او می رود. فیروزه احوال صفیه را میپرسد. سپس قبل از اینکه آیاز چیزی در مورد خودشان بگوید، از آنجا می رود. براق به خانه می رود و کمی بعد ، خدمتکار لباس عروس او که آماده شده به اتاق می آورد. براق با دیدن لباس دوباره به هم می‌ریزد و لباس را بغل کرده و گریه میکند. پلیس دم خانه یاسین رفته و محله را می بندند. همه همسایه ها متوجه ماجرا شده و دم خانه یاسین جمع شده اند. عالیه خبر را شنیده و وقتی به خانه می رود، میگوید که یاسین به قتل رسیده است. الوان با شنیدن این حرف دوباره به هم می‌ریزد و به اتاق می رود. براق عصبانی شده و لباس را به حیاط می برد تا آتش بزند. ارتان متوجه موضوع شده و جلوی او را میگیرد. براق او را مقصر از دست دادن عشقش میداند و با او دعوا میکند. ارتان سعی دارد براق را آرام کند. در بیمارستان، دکتر خبر میدهد که حال صفیه وخیم است و باید هرچه سریع تر یک کلیه پیدا کنند. یاشار با خانه تماس گرفته و خبر میدهد که قرار است آزاد شود. فاروق خوشحال شده و این خبر را به عالیه میدهد. عالیه نیز خوشحال می شود. او برای یاسینژ حلوا می پزد و از الوان میخواهد به او کمک کند تا حلوا را پخش کنند. الوان به اجبار میخواهد برود، اما همان لحظه فیروزه از راه رسیده و خودش به عالیه کمک میکند. عالیه به فیروزه خبر میدهد که یاشار آزاد می شود و سپس از فیروزه بخاطر تلاش هایش تشکر میکند. در بیمارستان، دکتر خبر میدهد که کلیه مته به صفیه می خورد و او باید برای عمل حاضر شود. مته ترسیده و میگوید که آمادگی این کار را ندارد و نمیخواهد آسیب روحی و جسمی ببیند. آیاز از واکنش ماه شوکه شده و آنها با یکدیگر دعوا میکنند. آیاز میگوید که دیگر برادر ندارد و مته بی اهمیت به او از بیمارستان بیرون می رود. فیلیز با گریه، با براق تماس گرفته و ماجرا را به او میگوید. براق ناراحت شده و او را دلداری میدهد. سپس تصمیم می‌گیرد خودش برای تست به بیمارستان برود. شب یاشار آزاد می شود و به خانه می رود. همگی خوشحال شده و از او استقبال میکنند.
4 سال پیش در تاریخ 1399/08/10 منتشر شده است.
4,540 بـار بازدید شده
... بیشتر