فیک اسمات شوگا (کپ) ۲ *اپ‌ دوباره*

♡Manley♡
♡Manley♡
1.1 هزار بار بازدید - 3 سال پیش - گذارش نکن -_- زنگ خورد
گذارش نکن -_- زنگ خورد و رفتم توی حیاط که یه دختره اومد پیشم _ سلام من یونام + سلام‌ منم ا/تم _ الان دوستیم دیگه ؟ + اوهوم _ راستی زیاد نزدیک اون پسره نشو + چرا ؟ _ باباش صاحب بزرگترین شرکت سئوله درواقع از این بچه ننه های قلدر پولداره + هه اها زنگ خورد و این زنگ ورزش بسکتبال داشتیم اون پسره خیلی حرفه ایی بود واو _ هعی به جز تو نمیشد یکی دیگه هم گروهی من باشه + اونو دیگه باید از مربی بخوایین اقای مین یونگی(با حالت غرور و تمسخر) _دختره پر رو + هه من پر رو ام واقعا نمیدونستم _ ببین دختر جون بهتره زیاد زر نزن... * خانم کیم حواستون باشه + خانم کیم پس یونگی چی؟؟ (زیر لب) _ اخی عزیزم همش اذیتم میکرد همش یه چی میگفت از دست کاراش داشتم روانی میشدم ، یهو مدیر اومد و مربی صدا کرد و مربی ام رف یکم نشستم هوووف _ کوچولو + آیی آیی... یی..چیکار می...کنی ... موهام... جیغغغ همه دورم جمع شدن که داشت گریم میگرفت نه نه من تو مدرسه گریه نمیکنم یونا(^): ا/ت خوبی؟ یهو بغضم ترکید و با بدو رفتم سمت دسشویی _ حقش بود دختره پرو ^ چی حقش بود؟ _ هوی حواستو جمع کن تو ام مثه اون نشی (خنده {خو چیکا کنم نمیشه ایموجی گذاش-_-})
3 سال پیش در تاریخ 1400/04/25 منتشر شده است.
1,182 بـار بازدید شده
... بیشتر