خانه‌ای از امید داریم - شماره 2

امید رویای انسان بیدار است در صبحی که چشم‌هایش را باز می‌کند. امید، جوانه زدن یک برگ سبز تازه، روی جانِ یک شاخه خشک است که لبخند بر لبت می‌آورد. امید در مزن‌آباد ، پژواک صدای «پاکناو» بود که تمام روستا را پُر می‌کرد. امید شاید چشم‌های «هستی» و برادرش بود که از پشت پنجره خانه امید را می‌پایدند. امید در کیسلان «کانی» بود؛ با رویای کوهنورد شدن. امید شاید خنده‌های بلند بلند «نیوان» بود وقتی که به قول خودش برای اولین بار کپسول اکسیژن را از نزدیک دیده بود. امید در خواجه‌میر «زهرا»ی کوچک بود که به همه، از آشنا و غریبه سلام‌های کودکانه تحویل می‌داد؛ اصلا امید شاید صدای خنده بچه‌ها هنگام بازی با توپ پلاستیکی‌شان بود. امید در جنیان «پریسا»ست که می‌خواهد درست وقتی بیست و پنج ساله شد، بهترین قناد ایران باشد. #امید_در_تو_زنده_است داروسازی دکتر عبیدی

• #فیلم_سریال_و_مستند
• #دکتر_عبیدی
• #داروسازی_دکتر_عبیدی
• #خانه_بهداشت
• #خانه_امید
• #عبیدی75