حکایت عیسی و مرد نادان به همراه شرح و تفسیر | مثنوی معنوی مولانا - دفتر دوم
267 بار بازدید -
12 ماه پیش
-
التماس کردن همراه عیسی زنده
التماس کردن همراه عیسی زنده کردن استخوان ها از عیسی
.
شخصی نادان با حضرت عیسی (ع) همراه شد و با اصرار تمام از او خواست که اسم اعظم را بدو یاد دهد تا او نیز مردگان را زنده کند . حضرت عیسی (ع) بدو گفت : در این باره خموش باش و چیزی طلب مکن که این کار از تو بر نمی آید . شخص نادان گفت : حال که چنین است . پس تو آن نام را بر این مردگان بخوان تا زنده شوند . وقتی که حضرت عیسی (ع) سماجت او را دید روی به بارگاه الهی کرد و گفت : خداوندا ، این دیگر چه رازی است . این نادان غمِ مردگی و پژمزدگی روح خود را نمی خورد و در باره بیماری باطنی خود اندیشه نمی کند . در حالیکه اصرار می کند که ، دیگر مردگان را زنده کنم . سرانجام حشرت عیس (ع) به امر حق دعایی می خواند ، استخوان ها جان می گیرند . ناگهان شیری سیاه و خشمگین از آن میان می جهد و آن نادان را از هم می درد .
و اما ببینید و بشنوید ادامه داستان را...
.
برش های کلیدی حکایت:
00:36 - درخواست نادان از حضرت عیسی
03:00 - تن دادن عیسی به درخواست مرد نادان
04:05 - شرح و تفسیر حکایت
04:10 - اشاره به داستان مارگیر و مار دزد
05:01 - حضرت عیسی نماد چیست؟
05:17 - استخوان نماد چیست؟
05:45 - مرد ابله نماد چیست؟
.
اگر از تماشای ویدئو لذت بردید، لطفا لایک کنید و نظرتون رو ثبت کنید، حتی با یه استیکر.
با کمال میل پذیرای انتقادات محترمانه و سازنده شما هستم.
همینطور ممنون میشم که کانال منو سابسکرایب کنید و دکمه زنگوله رو بزنید تا هر وقت ویدئوی جدیدی پست کردم متوجه بشید.
12 ماه پیش
در تاریخ 1402/06/01 منتشر شده
است.
267
بـار بازدید شده