نشست بررسی کتاب عصب شناسی سازمانی و کتاب The Politician Within me

165 بار بازدید - 3 سال پیش - خلاصه مباحث آقای دکتر کیومرث
خلاصه مباحث آقای دکتر کیومرث احمدی در مورد کتاب عصب شناسی سازمانی : به گفته مجله ساینس در چند سال اخیر، بهره گیری از یافته های علوم اعصاب بسیار فزاینده شده است و قریب به ۲۴ درصد از علوم مختلف از این یافته ها بهره می گیرند. یکی از برداشتهای جدید از مفهوم انسان سازمانی، انسان مغز محور (Brain -directed man) است که طی دهه اخیر مطرح و در حال رواج است. این برداشت عنوان می دارد که افکار، احساس، رفتار و عملکرد مدیر یا کارمند تابعی از تغییر فعل و انفعالات شیمی مغزشان است. مغز ، همه چیز است و مغز می تواند آدرس صحیح تری برای رفتارهای سازمانی از قبیل انگیزش، مدیریت استرس، تغییر سازمانی، به پژوهشگران علم مدیریت و مدیران بدهد لذا برای مدیریتی دقیق تر و عمیق تر، لازم است که پژوهشگران مدیریت به دانش مغز و علوم اعصاب ورود و شناخت پیدا کنند تا راهکارهایی موثرتر را در قبال مشکلات سازمانی اتخاذ کنند. شناخت کارکرد، عملکرد و قوانین مغز و همچنین ناقلین عصبی و هورمونها می تواند بستری را فراهم آورد تا بتوانیم با تغییرات در محیط فیزیکی و محیط روانشناختی و اجتماعی سازمانی ، بر شیمی مغز منابع انسانی تاثیراتی مثبت بگذاریم انگیزه ها را بیفزاییم ، تغییرات را تسهیل بخشیم، تحلیل رفتگی ها را بکاهیم و رهبری ها را انسانی تر سازیم. کتاب عصب شناسی سازمانی، جامعترین کتاب تالیفی در حوزه مذکور بوده که در دو بخش است: ۱- مبانی نظری متشکل از فصول سیر تکوین عصب شناسی سازمانی، شیمی و ساختار مغز، نورونهای آیینه ای و رفتار سازمانی عصب شناسی محیطی، عصب شناسی جنسیت منابع انسانی، محیطهای کاری دوستدار مغز ۲- مبانی تخصصی متشکل از عصب شناسی نگرش، عصب شناسی انگیزش شغلی، عصب شناسی استرس کاری، عصب شناسی تحلیل رفتگی شغلی، عصب شناسی اهمالکاری ، عصب شناسی ارتباطات موثر، عصب شناسی هیپنوتیزم کلامی در روابط، عصب شناسی کوچینگ، عصب شناسی رهبری، عصب شناسی تغییر سازمانی، عصب شناسی تیم کاری خلاصه مباحث آقای دکتر سید حمید حسینی در مورد کتاب The Politician Within me اساس مباحث شناختی که در پارادایم پست¬مدرنیست اتفاق می افتد، این است که تصمیم گیری توسط مغز انجام شده، بنابر این اگر عوامل موثر بر مغز و عملکرد آن شناخته و کنترل شوند، می توان بر نظام تصمیم گیری افراد در حوزه مسایل سیاسی هم آگاهی و هم توفق یافت. در پژوهش انجام شده، محقق تمام عوامل عصب شناسانه را در جوامع انسانی با توجه به نظر پانل خبرگان شناسایی کرده و در قالب الگوی ارائه شده‌ی بخش رای دهندگان تدوین و الگو مربوطه را در جامعه ایرانی مورد ارزیابی قرار داده است، که نتایج برازش مناسب الگو را نشان داده است. تمام عوامل الگوی مربوطه در بخش رای دهندگان دارای پیشینه عصب شناختی بوده و نحوه عملکرد مغز در خصوص آنها توسط مطالعات عصب شناسی مورد بررسی و تایید قرار گرفته¬اند. با توجه به اینکه مغز انسانها مورد بررسی قرار گرفته است می توان ادعا نمود که نتایج آن در تمام جوامع قابل تعمیم می باشد. اما در میان عوامل مشخص شده که روی مغز موثر هستند، عواملی وجود دارد که مستقیما تحت تاثیر محیط اجتماعی است، که مهمترین آنها عوامل درک از ایدئولوژی و ساختار نهادهای سیاسی هستند. در نظامهای اجتماعی متفاوت که ایدئولوژی آنها مبتی بر ادیان یا مباحث الهی است با نظامات دیگر که ایدئولوژی غالب آنان لیبرالیست است، قطعا در درک از مسایل متفاوت می باشد. همچنین ساختار نهادهای سیاسی نیز مبتی بر عملکرد اجتماعی خواهند بود. اما محقق بر این باور است که تفاوت در نگاه ایدئولوژیکی و ساختارهای قدرت و عوامل فرهنگی در نحوه تصمیم گیری ها موثر هستند و الگو را از حیز انتفاع ساقط نکرده و اعتبار آن در سایر جوامع نیز پابرجا خواهد بودآنچه می توان در مورد الگو مطرح کرد این است که اگر کنشگران سیاسی بتوانند در خصوص عوامل موثر بر تصمیم گیریهای سیاسی افراد که آمده است بصورت غیرمستقیم اما موثر، تاثیر بگذارند، افراد بدون آن که بدانند مورد نفوذ قرار گرفته¬اند، تصمیمات سیاسی ای می گیرند که از قبل توسط کنشگران به آن سمت هدایت شده اند. این موضوع که تصمیمات افراد می‌تواند بصورت ناخودآگاه مورد نفوذ قرار بگیرد به همان اندازه که جالب و کاربردی است به همان اندازه به دلیل دخالت در فرایند تصمیم گیری ناخودآگاه افراد و در نظر نگرفتن مسائل انسانی و احتمالا جلو گیری از ایجاد دموکراسی واقعی می تواند مورد نکوهش قرار بگیرد. شاید وقت آن است تا محققان اخلاق و اجتماع و البته عصب شناسان به این موضوع وارد شده و برای رفع نگرانیهای انسانی واجتماعی و سیاسی با ایجاد سازوکارهای لازم، اقداماتی را انجام دهند.
3 سال پیش در تاریخ 1400/09/19 منتشر شده است.
165 بـار بازدید شده
... بیشتر