حقّ مشاوردر رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام برنامه 10 آذر 1401

محسن قرائتی
محسن قرائتی
2.3 هزار بار بازدید - 2 سال پیش - موضوع: حق مشاور در رساله
موضوع: حق مشاور در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام تاريخ پخش: 10/09/1401 عناوين: 1- مشورت بر اساس علم و تجربه، نه حدس و گمان 2- رعایت مصلحت در مشورت 3- توکل بر خدا، در عمل به مشورت 4- مشورت در امور اجتماعی، نه دستورات دینی 5- جایگاه عقل و تجربه در آیات قرآن 6- مشورت رسول خدا و امامان معصوم علیهم‌السلام با مردم 7- دوری از مشورت با افراد بخیل، ترسو و حریص اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی چند ماه است مهمان امام زین العابدین هستیم، درس‌هایی از قرآن، رساله‌ی حقوق را معنا می‌کنیم، حدود پنجاه حق است، حقّ پدر، مادر، حقّ چشم، گوش، حقّ مسافر، حقّ همسایه، حقّ همسر، حقّ فرزند، هر جلسه‌ای یکی از این حق‌ها را، الآن حقّ مشاور را داریم، کسی که می‌آید پهلوی شما مشورت می‌گیرد، چه جوری با او برخورد کن. «وَ أَمَّا حَقُّ الْمُسْتَشِيرِ فَإِنْ حَضَرَكَ لَهُ وَجْهُ رَأْيٍ جَهَدْتَ لَهُ فِي النَّصِيحَةِ» (تحف العقول، ص 269)، اگر کسی با شما مشورت کرد، اوّل ببین بلد هستی یا نه، اگر بلد نیستی، راحت بگو نمی‌دانم، با من مشورت نکن. «فَإِنْ حَضَرَكَ لَهُ وَجْهُ»، یعنی اگر این مشورت، این سؤالی که از تو کردند، می‌توانی به او مشاوره بدهی که صلاح چی هست، اگر «فَإِنْ حَضَرَكَ لَهُ وَجْهُ رَأْيٍ جَهَدْتَ لَهُ فِي النَّصِيحَةِ»، تا می‌توانی خیرخواهش باش، یعنی نگاه مشاور، نگاه کاسبی نباشد که من مشورت می‌دهم، یک پولی می‌گیرم، حق است می‌گیرم، دلت برایش بسوزد، «نَصِيحَةِ»، یعنی خیرخواهی، «جَهَدْتَ»، یعنی جهد و جهاد، یعنی بالاترین خیرخواهی را نسبت به او داشته باش. 1- مشورت بر اساس علم و تجربه، نه حدس و گمان «وَ أَشَرْتَ عَلَيْهِ بِمَا تَعْلَمُ» (تحف العقول، ص 269)، هر چه را که می‌دانی، برایش بگو، هر چه را که شک داری، برایش نگو. یک جوری که «أَنَّكَ لَوْ كُنْتَ مَكَانَهُ عَمِلْتَ بِهِ» (تحف العقول، ص 269)، آن چیزی که به طرف می‌گویی، آمده پهلوی شما مشورت می‌کند، یک چیزی به او بگو که اگر خودت هم بود، عمل می‌کردی، خودت هم بود، عمل می‌کردی. امام زین العابدین می‌گوید که اوّل باید شفّاف باشد، یعنی خودت بدانی، تو ذهن خودت برفک نباشد که این حرف حق است، باطل است، درست است، درست نیست، می‌شود، نمی‌شود، هر چیزی که شفّاف است، بگو. «فَإِنْ حَضَرَكَ لَهُ وَجْهُ رَأْيٍ»، اگر نزد تو یک رأی ثابتی هست، «جَهَدْتَ لَهُ فِي النَّصِيحَةِ»، در خیرخواهی هر چه می‌توانی، دوستش داشته باش، خیرخواهش باش. «وَ أَشَرْتَ عَلَيْهِ بِمَا تَعْلَمُ»، چیزهایی به این مشاورت بگو که یقین داری، چیزهایی که تو ذهنت مشکوک است، برفک دارد، نگو. «وَ لِينٍ»، خیلی نرم با او صحبت کن، «فَإِنَّ اللِّينَ يُؤْنِسُ الْوَحْشَةَ» (تحف العقول، ص 269)، چون آدمی که مشاور است، دلواپس است، نمی‌داند انجام بدهد، خودش در یک حال تردید هست، این می‌آید پهلوی شما، شما راهنمایی‌اش کنی، شما یک جوری با او صحبت کنید، دلگرمش کنید، «لَیِّن»، لینت، نرم با او حرف بزن، «فَإِنَّ اللِّينَ يُؤْنِسُ الْوَحْشَةَ»، حرف نرم آرامش به او می‌دهد. «إِنَّ الْغِلَظَ يُوحِشُ مَوْضِعَ الْأُنْسِ» (تحف العقول، ص 269)، ولی حرف‌های غَلِظ، بنشین ببینم! نمی‌خواهد حرف بزنی! الآن حوصله‌ام نمی‌رسد، برو! این حالش گرفته می‌شود، آدم مشاور چون گیر کرده، آمده پهلوی تو مشورت می‌خواهد، تو با زبانت به او آرامش بده. «وَ إِنْ لَمْ يَحْضُرْكَ لَهُ رَأْيٌ» (تحف العقول، ص 269)، اما اگر نه مشورت می‌کند، ولی شما چیزی بلد نیستی بگویی، چیزی بلد نیستی. من یک وقت خدمت یکی از بزرگان کشور بودم، خیلی مهم است، از بزرگ، بزرگ‌هاست، یکی کسی آمد پهلوی آقا استخاره کند، من خودم هم که گاهی استخاره می‌کنم، چند جای قرآن را نمی‌فهمم که این خیر هست یا شر، آیه برای من روشن نیست. یک نفر آمد خدمت حضرت آقا در قم، گفت: «آقا یک استخاره کن.» تا استخاره کرد، دیدم آیه، همان آیه آمد که من نمی‌فهمم، چند جای قرآن است، من نمی‌فهمم، نمی‌فهمم که آیه‌اش خیر است یا شر. دیدم آقا به این چه خواهد کرد. آقا یک خورده نگاه کرد، گفت که: «نمی‌دانم!»، مرجع تقلید بود هان، از مراجع درجه یک، گفت: «این را نمی‌فهمم.» گفتم: «آقا من هم که طلبه هستم، شما که مرجعی، من که طلبه هستم، به این آیه که می‌رسم، می‌گویم آقا یک بار دیگر قرآن را باز می‌کنم، نمی‌فهمم.»...
2 سال پیش در تاریخ 1401/09/12 منتشر شده است.
2,371 بـار بازدید شده
... بیشتر