فیک جیمین(Just a smile) پارت 8

╰☠bash.sar☠╮
╰☠bash.sar☠╮
496 بار بازدید - 3 سال پیش - وقتی فهمیدیم جیمین روی من
وقتی فهمیدیم جیمین روی من خوابیده بهم زل زدیم که من گفتم اهمممم که جیمین بلند شد _ببخشید حواسم نبود +میدونم اشکال نداره رفتیم بریم که صبحونه بخوریم جیمین دستشویی بود و منم صبحونه رو اماده کردم که اومد نشست سر میز و شروع کردیم به خوردن.... +جیمین الان من چه کار کنم _چیو چه کار کنی +کارم رو میگم جیمیننننن _اها خب اونو چمیدونم امروز برم ببینم جایی رو پیدا میکنم +اوکی جیمین رفت و میز رو جمع کردم، حالا نمیدونم از بیکاری چه کنم و اینکه امروز دانشگاه تعطیل بود. گفتم برم دستی به سر رو خونه بکشم بهم ریخته هست مخصوصا اتاق منو جیمین. اول رفتم یه پیش بند بستم اخه میدونم پیش بند برا اشپزی کردن هست ولی خب پوشیدمش که لباسم کثیف نشه، رفتم یک پارچه برا تمیز کردن هم برداشتم و اهنگ هم گذاشتم.... رفتم اول سراغ هال. جارو کشیدم و بعدش رفتم میز هارو تمیز کردم،نهار امروز گفتم بانچان درست کنم و رفتم درست کردم و دیگه بعضی هاشون اماده بود و بعضی هلشون هم داشتن میپختن،ساعت رو نگاه کردم دیدم ساعت دوازده هس وایی جیمین ساعت یک میاد که.زودی رفتم توی اتاق و اول جارو کردم و الانم میخوام گردگیری کنم. میز خودمو تمیز کردم و اومدم سراغ میز جیمین و کشو رو کشیدم بیرون و یه چیزی خیلی توجه ام رو بهش جلب کرد. یک دفتر متوسطی بود که روش یه چیزایی بود کتابش خیلی عجیب بود میخواستم بازش کنم به خودم گفتم نه بابا شاید یه چیزی توش باشه نخواد ببینم گفتم ولش کن تا خواستم بازش کنم صدای باز شدن در اومد که سریع گذاشتمش توی کشو و کشو رو بستم و رفتم بیرون جیمین اومده بود. +سلام خسته نباشی _های ممنون رفت توی اتاق، وایییی شانس اوردم ها اگه دیده بود شاید یه کاری میکرد.... خب الان کثیفم برم یه دوش بگیرم و بعد بیام نهار بیارم. رفتم حوله ام رو برداشتم +جیمین من میرم یه دوش میگرم بعد میام نهار میارم _باش رفتم داخل حموم *** اومدم بیرون سریع رفتم داخل اتاق لباسام رو پوشیدم اومدم بیرون رفتم داخل آشپزخونه و جیمین داشت میز رو میچید +به به _چیشده؟ +هیچی میز رو داری میچینی ممنون |:_ منم کمک چیندم و خوردیم.... بوس بهت که خوندی:) شرایط پارت بعد 18 لایک ۳ کامنت مراقب خودتون باشین بایییی...
3 سال پیش در تاریخ 1400/05/14 منتشر شده است.
496 بـار بازدید شده
... بیشتر