سریال قهرمان قسمت ۱۰۰

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
4.1 هزار بار بازدید - 4 سال پیش - سریال قهرمان قسمت 100 دوبله
سریال قهرمان قسمت 100 دوبله فارسی آدرس کانال مشکی ترکی https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UCmu9... لینک کانال تلگرامی مشکی: https://t.me/meshkimedia داستان قسمت آخر سریال زمهریر / زمستان سخت - ایاز و فیروزه به هم می‌رسند؟ بچه براک و ایاز زنده می‌ماند؟ https://youtu.be/W522yuCZuWk داستان قسمت آخر سریال قهرمان. قفقاز می‌میرد؟ آیا گونش درمان می‌شود؟ آیا فیرات با سونا ازدواج می‌کند؟ https://youtu.be/qedLKxgLiJo داستان قسمت آخر سریال ملک، فصل اول. ملک زنده می‌ماند؟ خانواده‌اش او را می‌پذیرند؟ خلیل عاشق ملک است؟ https://youtu.be/qm0BFX3C1sA داستان قسمت آخر سریال حلقه. سرنوشت مژده؟ کان و جهانگیر می‌میرند؟ حلقه نابود می‌شود؟ https://youtu.be/uPw7i_MM97k شب عروسی ظفر و سلوی و همچنین نسلی و کرم است. انها تصمیم گرفته اند عروسی را در حیاط خانه ی یامان بگیرند. اما مهمانان کمی به این عروسی آمده اند و کادو وقتی این خبر را به ظفر می دهد و می گوید که حتی از خانواده ی سلوی یک نفر هم نیامده، اعصاب ظفر بهم می ریزد و ناراحت می شود. سلوی وقتی دلیل حال او را می فهمد می گوید: «واسم مهم نیست ظفر. ما همه تلاشمونو کردیم. من الان از اینکه تو کنارمی خوشحالترین ادم روی زمینم. » از طرفی کرم هم منتظر آمدن سونا به عروسی اش است و با امیدواری به نسلی می گوید که مطمئن است سونا لحظات آخر برای سورپرایز کردن او خواهد آمد. گونش به پدرش می گوید که کاش سونا هم بود تا انها هم عروسی می کردند. فیرات می گوید که بعد از برگشتن سونا از آلمان بالاخره نوبت آنها هم می رسد و بعد به کرم می گوید که سونا نتوانسته خودش را برساند و این کمی کرم را ناراحت می کند اما به دل نمی گیرد. بالاخره هردو زوج پشت میز عقد می نشینند و عاقد خطبه را می خواند و هر چهار نفرشان با خوشحالی بله را می گویند و بعد هم همراه مهمانان وسط جشن شروع به رقص و پایکوبی می کنند. بعد از جشن و عروسی، هر کدام از زوج ها به اتاق خودشان می روند و از اینکه بالاخره به هم رسیده اند خدا را شکر می کنند. از طرفی، گونش هم از پدرش می پرسد: «تو از مک واردی میترسی بابا؟ » فیرات می گوید: «راستشو بخوای آره پسرم. » اما گونش می گوید: «بابا تو که از چیزی تو دنیا نمیترسی دروغ نگو. » فیرات با نگرانی در دلش می گوید: «از اینکه تورو تنها بذارم میترسم پسرم... » و بعد سعی می کند گونش را بخواباند. مکه واردی از اینکه هنوز هم فیرات جواب به مبارزه طلبیدن او را نداده عصبانی است و حرص می خورد. مربی اش به او اطمینان می دهد که بالاخره آنها این فرصت دوباره را از دست نخواهند داد. مقابل باشگاه یامان، خبرنگارها جمع شده اند و در مورد اینکه تمام بوکسورهای جوان از اقصی نقاط کشور مقابل باشگاه دستکش های مخصوص بوکسشان را قرار می دهند تا همدلی و اتحاد خودشان نسبت به فیرات را نشان بدهند. فیرات و ظفر و کادو هم مقابل دوربین خبرنگاران در مورد این که جواب بی ادبی مک واردی را در رینگ به او خواهند داد صحبت می کنند. خبرنگار در مورد بیماری و وضعیت فیرات می پرسد و فیرات با اینکه سرش گیج می رود و می گوید که حالش کاملا خوب است و بعد هم مژده می دهد که بعد از مسابقه ی او، مسابقات بوکس ترکیه با حضور ماتادور انجام خواهد گرفت. تمرینات سخت فیرات و کرم به همراه کادو و ظفر شروع می شود. از طرفی مک واردی دوباره با خبرنگارها مصاحبه می کند و با غرور می گوید: «فیرات بوکسور نترسیه که قبول کرده مقابل من مسابقه بده! اما باید اینو بدونه که قرار تو قبرستون مک واردی پیش بوکسورای جهانی دیگه دفن بشه! » ظفر به فیرات می گوید که این حریف قصد تخریب روحیه را دارد و برنامه ی کاملی را که برای فیرات نوشته را به او نشان می دهد و فیرات هم آن را تایید می کند و بعد وقتی از پله های باشگاه پایین می رود دوباره دچار سرگیجه می شود و مجبور می شود روی پله بشیند که همان موقع سونا به او زنگ می زند و با ناراحتی می گوید که وضعیت پدرش اصلا خوب نیست و نمیداند این را چگونه به کرم بگوید...
4 سال پیش در تاریخ 1399/10/01 منتشر شده است.
4,116 بـار بازدید شده
... بیشتر