دکلمه احمد شاملو " درد مشترک "

11.3 هزار بار بازدید - 4 سال پیش - اشك رازیست لبخند رازیست عشق
اشك رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشك آن شب لبخند عشقم بود قصه نیستم كه بگویی نغمه نیستم كه بخوانی صدا نیستم كه بشنوی یا چیزی چنان كه ببینی یا چیزی چنان كه بدانی من درد مشتركم مرا فریاد كن درخت با جنگل سخن می گوید علف با صحرا ستاره با كهكشان و من با تو سخن می گویم نامت را به من بگو دستت را به من بده حرفت را به من بگو قلبت را به من بده من ریشه های تو را دریافته ام با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام و دست هایت با دستان من آشناست در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان و در گورستان تاریك با تو خوانده ام زیبا ترین سرود ها را زیرا كه مردگان این سال عاشق ترین زندگان بوده اند دستت را به من بده دستهای تو با من آشناست ای دیر یافته با تو سخن می گویم به سان ابر كه با طوفان به سان علف كه با صحرا به سان باران كه با دریا به سان پرنده كه با بهار به سان درخت كه با جنگل سخن می گوید زیرا كه من ریشه های تو را دریافته ام زیرا كه صدای من با صدای تو آشناست پیج اینستاگرام تایم دیالوگ: https://Instagram.com/Time_Dialog کانال تلگرام تایم دیالوگ جهت دانلود موسیقی های سنتی و دکلمه های صوتی: https://T.me/Time_Dialog
4 سال پیش در تاریخ 1399/08/02 منتشر شده است.
11,397 بـار بازدید شده
... بیشتر