ثروت ابوذر در کلام امام کاظم علیه السلام
37 بار بازدید -
3 سال پیش
-
﷽
رُوِیَ عَن مُوسَی ابنِ
﷽
رُوِیَ عَن مُوسَی ابنِ جَعفَرٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ قالَ:
«سُئِلَ أَبُوذَرٍّ رَحِمَهُ الله مَا مَالُكَ قَالَ عَمَلِي قِيلَ لَهُ نَسْأَلُكَ عَنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَقَالَ مَا أُصْبِحُ فَلَا أُمْسِي وَ مَا أُمْسِي فَلَا أُصْبِحُ لَنَا كُنْدُوجٌ نَرْفَعُ فِيهِ خَيْرَ مَتَاعِنَا سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ كُنْدُوجُ الْمُؤْمِنِ قَبْرُهُ»
ترجمه: از ابوذر سؤال کردند: چقدر: مال و ثروت داری؟ ابوذر گفت: مال من، عمل من است. به او گفته شد: از تو می پرسیم که چه قدر زر و سیم داری؟ پس گفت: ما صبح را شب و شب را صبح نمی کنیم، مگر این که برای هر یک از ما خمره و مخزنی است که بهترین متاع و کالای (اموال) خود را در آن می گذاریم. خود من شنیدم که رسول خدا صلَّی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند: خمره و مخزن مؤمن، قبر اوست.
شرح: روایت از موسی ابن جعفر صلوات الله علیهما، منقول است، حضرت فرمودند: از ابوذر پرسیدند: مالت چقدر است؟ اموالت، چقدر پول داری؟ هان؟! ثروتت چقدر است؟ در جواب گفت: «عَمَلِي». چقدر ثروت داری، جوابش این نیست که؛ عمل من.
«قیلَ لَهُ نَسئَلُکَ عَنِ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ» به او گفتند: ما از تو سؤال می کنیم از طلا و نقرهات. چون آن موقع دینار پول بود، که طلا بود. درهم، نقره بود. درسته؟یعنی از دینار و درهم دارد میپرسد.«نَسئَلُکَ عَنِ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ» از طلا و نقرهات میپرسیم چقدر؟ تو میگویی «عَمَل». این چه ارتباطی دارد؟
در جواب گفت:«قال، ما اُصبِحُ فَلا اُمسي وَ ما اُمسي فَلا اُصبِحُ» دوباره تکرار کرد. من شب را به روز نمی آورم، روز را به شب نمی آورم. شد؟! باز دو مرتبه. شب را به روز نمیآورم، روز را به شب نمیآورم. روز را به شب نمیآورم، شب را به روز نمیآورم. یعنی تمام ۲۴ ساعت. این طور است که برای من؛ که اینجا دارد « لَنا»؛ برای همه ما. برای من تنها نیست، همه ما.
«كُنْدُوجٌ»کندوج؛ آن وقتها؟ درخانهها؛ سابق بر این، دکّان نانوایی نبود که بروند نان بخرند. نانهایشان را در خانهها درست می کردند. درست است یا نه؟! آن وقت، اینها به اصطلاح یک ظرفهای سفالی می گفتند: خم؛ توی آنها گندم میریختند. به اصطلاح ما، این گندم را توش میریختند که میگفتند این چیه؟ این ذخیره، کالای ماست، درست است یا نه؟برای چی؟ ازش میخواهیم مصرف بکنیم. هان! زندگی من بستگی به چه دارد؟ به این گندمهایی دارد که در خانه جمع کردم، که بعدش خمیرش میکنم و نانش میکنم.کندوج، آن ظرفی است که انسان درش، کالای حیاتش را در او ذخیره میکند. کالای زندگیش را. حالا من مثال زدم. از نظر لغت عربیش هم گفتم چه است.گفت در جواب: «لَنا كُنْدُوجٌ » ما یک همچین ظرف ذخیره زندگی داریم،«نَرْفَعُ فِيهِ خَيْرَ مَتَاعِنَا» میآییم در آن می ریزیم بهترین کالایمان را که حیات و زندگیمان بستگی به آن دارد. این تا اینجا، چه قدر قشنگ توجیه میکند.
بعد میگوید. میگوید: من از پیغمبر شنیدم که فرمود: «سَمِعْتُ »از پیغمبر که فرمود: «كُنْدُوجُ الْمُؤْمِنِ قَبْرُهُ»آن صندوق بگو، هر چه که میخواهی بگویی. خدمتتان عرض شود که آن به اصطلاح، ظرفی را که ظرف بهترین کالای زندگی انسان است که حیاتش بستگی به آن دارد. قبر است. درست است یا نه؟ پس آن چه را که مال من است و میخواهم از آن استفاده بکنم، در محفظهای قرار میدهم، می فهمی؟ بهترین متاع زندگیم است. عمل من است. طلا و نقرههایم در قبر نمی رود.
آنها گفتند: «مَا مَالُكَ ؟» گفت: عمل من. آنی که همراه من میآید عمل من است که در آن چی است؟ که در آن ظرف، ذخیره زندگیم قرارش میدهم که بعدش میخواهم با آن زندگی بکنم. شد! این که گفتم «عَمَلِي» برای این بود. بعد باید بگوییم: «نَسْأَلُكَ عَنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ» طلا و نقره را که من نمیتوانم این را ببرم، هان؟!. نمیتوانم ذخیرهاش کنم همراه خودم ببرم، آن همراه من بیا، چیه؟! نیست. آن که میآید، عمل من است. شد؟! ظرف ذخیره من هم قبر من است، که همراه من در قبر است.
1️ بحار جلد 75 صفحه 452
الأمالي للشيخ الطوسي بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ ع قَالَ: سُئِلَ أَبُوذَرٍّ مَا مَالُكَ قَالَ عَمَلِي قِيلَ لَهُ إِنَّمَا نَسْأَلُكَ عَنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ فَقَالَ مَا أُصْبِحُ فَلَا أُمْسِي وَ مَا أُمْسِي فَلَا أُصْبِحُ لَنَا كُنْدُوجٌ نَرْفَعُ فِيهِ خَيْرَ مَتَاعِنَا سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ كُنْدُوجُ الْمُؤْمِنِ قَبْرُهُ.
️️️️️
شرح حدیث
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی
@mojtabatehrani_ir
3 سال پیش
در تاریخ 1400/12/09 منتشر شده
است.
37
بـار بازدید شده