رمان میراکلس /// عشق و نفرت فصل دوم پارت ۱

ΛDӨЯIПΛ
ΛDӨЯIПΛ
1.1 هزار بار بازدید - 2 سال پیش - عشق و نفرت پارت ۱
عشق و نفرت پارت ۱ خوببب سلااام من اومدم با فصل دوم عشق یا نفرت توضیحات: اینجا فلیکس ازدواج کرده و از زمانی که رفته برنگشته تا وقتی مایلی ۲۵ سالش میشه به پاریس میاد، همسرش تو تصادف میمیره، و یک پسر به اسم تیگران داره که البته تیگران پسر همسرشه، تیگران عاشق مایلی میشه ولی مایلی عاشق هم دانشگاهیش آرژانه، ولی ارژان.... شخصیت های فعلی مرینت= ۴۳ سال آدرین= ۴۵ سال فلیکس= ۴۶ سال مایلی= ۲۵ سال تیگران= ۲۷ آرژان = ۲۷ آخرش یک نفر از راه می‌رسد که بودنش جبران تمام نبودن هاست... شروع فصل دوم الان چند ساله از فلیکس خبری ندارم، حدود ۱۰ سالی میشه، حتی نیویورک هم نرفتم، اصلا نمیدونم مایلی: ماااماااااان(با داد) با صدای مایلی افکار بیخیالم شدن مرینت: مایلی از سنت خجالت بکش چرا داد میزنییی؟ مایلی: مامان.. ع..عمو فلیکس مرینت: چییییییییییییییی؟ مایلی: بیا جلو در به سمت در دویدم با دیدنش پریدم بغلش اونم سفت بغلم کرد مرینت: مستر بی معرفت کجا بودیی؟ فلیکس: منم دلم برات تنگ شده بود، هنوز هم قیافت تغییر نکردههه(منظورش اینکه پیر نشدی) بعد از ۵ دقیقه از بغل هم بیرون رفتیم فلیکس: عاوووو مایلییی خیلی بزرگ شدییی، چند سالته خوشگله مایلی: عمو خیلی نامردی ایششش بهم گفتی زود برمیگردی، الان ۲۵ سالمه فلیکس: شرمنده خوشگله نشد بیام دیدم یه پسر خوشتیپ که همسن مایلی بود از ماشین پیاده شد مرینت: اوههه فلیکس معرفی نمیکنی تیگران: سلاام از زبون تیگران یه دختر مو آبی دیدم خیلی خوشگل بود، فکر کنم عاشق شدم رفت، محوش شدم... از زبون مری فلیکس: اوه این پسرمه البته پسر همسرم مرینت: عااا پس زنت؟... فلیکس: اوه عاره،... همسرم ۵ سال پیش تصادف کرد، میدونی کیو میگم که.. غریبه نبود.. آلیس دختر خالت مرینت: توو؟ پسر آلیسییی؟(اوسکول دروغگو مگه دختر خالت نیس؟ پس چجوری نمیدونستی این شوهرشه:/ ) تیگران: بله خانم مرینت: وااایی چقد بزرگ شدیی، آخرین باری که دیدمت ۴ سالت بود، معرفی میکنم دخترم مایلی تیگران: (دست دراز میکنه) خوش..خوشبختم ما: (دست میدع) عاوو منم همینطور (عاووو و زهرمار دختر خر) مرینت: بیاین تو،بیاین،خدمتکارا چمدون ها!!! خدمتکار: ب..بله
2 سال پیش در تاریخ 1401/04/31 منتشر شده است.
1,102 بـار بازدید شده
... بیشتر