رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید،
260 بار بازدید -
3 سال پیش
-
***
رسید مژده که آمد
***
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست
فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید
ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز
که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید
چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد
که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید
من این مرقّع رنگین چو گل بخواهم سوخت
که پیر بادهفروشش به جرعهای نخرید
عجایب ره عشق ای رفیق بسیار است
ز پیش آهوی این دشت شیر نر برمید
به کوی عشق منه بیدلیل راه قدم
که گم شد آنکه درین ره به رهبری نرسید
مکن ز غصّه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
ز میوههای بهشتی چه ذوق دریابد
هر آنکه سیب زنخدان شاهدی نگزید
خدای را مددی ای دلیل راه حرم
که نیست بادیهٔ عشق را کرانه پدید
بهار میگذرد دادگسترا دریاب
که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید.
3 سال پیش
در تاریخ 1400/12/28 منتشر شده
است.
260
بـار بازدید شده