غزل 13 حافظ - می دمد صبح و کله بست سحاب

ستیغ
ستیغ
226 بار بازدید - 4 سال پیش - می‌دمد صبح و کلّه بَست
می‌دمد صبح و کلّه بَست سحاب الصبوح الصبوح یا اصحاب می‌چکد ژاله بر رخ ِ لاله المُدام المُدام یا احباب می‌وزد از چمن نسیم ِ بهشت هان بنوشید دم به دم می ِ ناب تخت ِ زُمْرُد زده‌ست گُل به چمن راح ِ چون لعل ِ آتشین دریاب در ِ می‌خانه بسته‌اند دِگَر اِفتَتِح یا مُفَتِّح الاَبواب لب و دندانْ‌ت را حقوق ِ نَمَک هست بر جان و سینه‌هایِ کَباب این چنین موسمی عجب باشد که ببندند می‌کده به‌شتاب بر رخ ِ ساقی‌یِ پری‌پیکر هم‌چو حافظ بنوش باده‌یِ ناب
4 سال پیش در تاریخ 1399/01/10 منتشر شده است.
226 بـار بازدید شده
... بیشتر