سریال ماکسیرا / ترانه ی زندگی قسمت ۹۱
142 بار بازدید -
3 سال پیش
-
Açıklama
سریال ماکسیرا / پیمان
Açıklama
سریال ماکسیرا / پیمان / ترانهی زندگی قسمت 91
Meshki Turkido7 görüntüleme8 Kas 2021
سریال ماکسیرا / پیمان / ترانهی زندگی قسمت 91 دوبله فارسی
آدرس کانال یوتیوب مشکیمدیا
https://www.seevid.ir/c/MeshkiMedia
آدرس کانال مشکی کاناپه
https://www.seevid.ir/c/MeshkiKanap...
آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی
https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki
آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو
https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC-Bs...
آدرس کانال مشکی ترکیسه
https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC_bp...
آدرس کانال مشکی ترکی4
https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki...
آدرس کانال تلگرامی:
https://t.me/MeshkiGemTV
داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزهگر. علی و نازلی عروسی میکنند.
https://youtu.be/nmfEuNAJPyw
داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده میماند؟
https://youtu.be/q3GItVplB94
صبح در خانه بایرام بعد از خوردن صبحانه، کریم محمد را آماده میکند تا برای گرفتن تست دیانای به بیمارستان ببرد. ماکسیرا از این مسأله خیلی ناراحت است. سهیلا و خدیجه تصور میکنند که کریم محمد را برای آشنا کردن با خواهر یا برادر جدیدش با خود بیرون می برد، برای همین از کریم عصبانی می شوند و سهیلا به کریم طعنه می زند. کریم با کلافگی سوار ماشین می شود. حسین نیز همراه او می رود و میگوید که در چنین روزی تنهایش نمیگذارد. ماکسیرا با ناراحتی به اتاق می رود و سهیلا برای او دلسوزی میکند.
ماهر و بورچین بیرون رفته و قدم می زنند. ماهر خیلی به بورچین علاقمند شده و از اینکه در این مدت کوتاه چنین حسی به بورچین پیدا کرده است، از خودش متعجب است.
ماکسیرا به کافی شاپ ملک می رود. او ناراحت است و گریه میکند. ملک متعجب شده و از او سوال میکند که چه شده است. ماکسیرا جوابی به ملک نمیدهد. ملک از گریه ماکسیرا گریه اش میگیرد و یاد کودکی هایشان می افتد که با ناراحتی ماکسیرا، تو نیز همیشه گریه اش میگرفت. سپس برای ماکسیرا غذا آماده میکند.
کایا غذا را برای ماکسیرا می برد. بهار نیز همراه کایا است و ماکسیرا او را بغل کرده و با او بازی میکند.
کریم و حسین به بیمارستان رفته و دکتر از محمد تست میگیرد. حسین به شرکت می رود و با فیلیز تماس میگیرد تا او را ببیند و در مورد محمد صحبت کنند. نورگل گوشی فیلیز را جواب میدهد. او با حسین صحبت کرده و خودش را معرفی میکند. نورگل میگوید که فیلیز یک مادر است و در شرایطی نیست که تصمیمات منطقی بگیرد و پسرش را میخواهد. حسین که حس میکند میتواند با نورگل صحبت کند و از طریق او بتواند فیلیز را قانع کند. آنها برای شب در یک رستوران قرار میگذارند.
در خانه بایرام، سهیلا و خدیجه مشغول صحبت هستند. سهیلا میگوید که نمیتواند بیکار بنشیند و تصمیم میگیرد که سراغ فیلیز برود و خودش با او صحبت کند. او از زینب میخواهد که آدرس خانه فیلیز را پیدا کند.
کریم محمد را به خانه آورده و به جیران تحویل میدهد تا خودش به دانشگاه برود.
ملک به همراه بهار به سمت خانه می رود. هالوک آنها را از کافی شاپ تا خانه تعقیب میکند.
حسین با کریم تماس میگیرد و خبر میدهد که برای شب با نورگل قرار گذاشته است و امیدوار است که نتیجه ای داشته باشد. او از کریم میخواهد که آرام باشد و فکر و خیال نکند.
وقتی ماکسیرا به خانه برمیگردد، خدیجه و سهیلا با او صحبت میکنند و سعی دارند غیر مستقیم به او بفهمانند که وجود بچه نامشروع در برخی اوقات طبیعی است و او نباید کریم را مقصر بداند و باید او را ببخشد. ماکسیرا از اینکه آنها پسرشان را حمایت میکنند، از آنها ایراد میکند و میگوید که اگر شرایط برعکس بود و مشکل از زن بود، آنها بیخیال از مسأله رد نمی شدند. سهیلا به او یادآوری میکند که یک مادر است و به خاطر پسرش هرکاری حاضر است انجام بدهد.
شب، حسین و نورگل به رستوران می روند. حسین سعی دارد با لحن آرام و دوستانه، به نورگل بفهماند که رفتن محمد پیش فیلیز برای خود محمد خوب نیست و در آینده اذیت می شود. او پیشنهاد میدهد که بهتر است تا هجده سالگی محمد پیش ماکسیرا و کریم باشد و فیلیز به عنوان دوست خانوادگی آنها طبق قراری که دادگاه تعیین میکند با محمد دیدار داشته باشد و بعد از آن کم کم محمد را در جریان بگذارند. نورگل چنین چیزی را مناسب نمیداند. حسین میگوید که تا وقتی که نورگل را قانع نکند، به قرار گذاشتن با او ادامه میدهد. سپس با یکدیگر شراب می
3 سال پیش
در تاریخ 1400/08/18 منتشر شده
است.
142
بـار بازدید شده