آموزش فکرسیستمی
6 بار بازدید -
2 سال پیش
-
قوانین تفکر سیستمی
ویرایش
نباید
قوانین تفکر سیستمی
ویرایش
نباید شرایط محیطی را سرزنش کرد
انسانها عموماً تمایل دارند مشکلات خود یا سیستم مورد مطالعه را به محیط نسبت دهند. این نوع نگرش موجب میشود هیچگاه نتوانیم اقدام به حل مسائل نماییم.
دریافتن الگوی تغییرها به جای تمرکز بر روی رخدادها
تمرکز بر وقایع، یکی دیگر از موانع یادگیری و تفکر سیستمی است. ما زندگی را به صورت مجموعه ای از اتفاقات میدانیم و برای هر اتفاق نیز یک دلیل روشن و واضح ارائه مینماییم. ما معمولاً عادت داریم فقط تغییرات ناگهانی محیط و سیستم را درک نماییم و از درک تغییرات تدریجی عاجزیم. نکته مهم این است که امروزه اصلیترین تهدیدها که متوجه بقاء سازمانها و جوامع هستند، نتیجه فرایندهای آرام و تدریجی هستند و نه وقایع ناگهانی.
تمرکز بر وقایع فقط در مورد وقایع منفی نیست و وقایع مثبت را نیز شامل میگردد. دگرگونی شرکتها، هر چند در نهایت به دستاوردهای بزرگ رسیده، اما حاصل یک حمله یا یک ضربه نیست، بلکه گام به گام حاصل میآید.
تفکر براساس رابطه علت و معلولی
یکی دیگر از موانع تفکر سیستمی، تفکر براساس همبستگی بین عوامل به جای تفکر بر اساس رابطه علت و معلولی بین آنهاست. دو متغیر زمانی با یکدیگر همبسته اند که با یکدیگر میل به کاهش یا افزایش داشته باشند متغیرهایی که همبسته اند، لزوماً دارای ارتباط علت و معلولی نیستند.
تعیین صحیح مرز سیستم
مرز را هر جا که در نظر بگیریم، برخی از روابط موضوع با پیرامون آن را قطع کردهایم. یکی از اهداف آموزش رویکرد سیستمی، آموزش تعیین مرز مطالعه است. چه بسا اگر مرز را بزرگتر در نظر بگیریم، واقعیات را بسیار روشنتر و بهتر درک کنیم.
تفکر دینامیک به جای تفکر استاتیک
در تفکر استاتیک، عوامل مؤثر، خطی و یک طرفه هستند. اما واقعیت این است که بین عوامل فوق اثرات متقابل وجود دارد و ممکن است در طول زمان یکدیگر را تشدید یا تضعیف نمایند. انتقال روش تفکر از علیت یک طرفه به علیت حلقوی و از عوامل مستقل به عوامل وابسته، کاری مشکل است.
تمایز دیگر تفکر سیستمی با تفکر رگرسیونی این است که در تفکر رگرسیونی بالاخره معلوم نمیشود که سیستم چگونه کار میکند؛ یعنی مفهوم همبستگی به تنهایی برای شرح چگونگی کارکرد سیستم کافی نیست. البته مطالب فوق به معنی کنار گذاشتن رگرسیون به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل نیست بلکه تأکید بر این نکته است که شیوه تفکر ما نباید رگرسیونی باشد.
مقاومت در برابر سیاستها، پیامدهای ناخواسته و رفتار نامشهود سیستمهای اجتماعی
در بسیاری از موارد، تلاش برای حل یک مشکل در یک سیستم اجتماعی، آن را بدتر میکند. خطمشیها، اثرات جانبی پیشبینینشده ایجاد میکنند. تصمیمهای ما سبب پاسخ دیگران میشود که میخواهند توازنی را که ما برهم زدهایم، برگردانند. فارستر این پدیدهها را «رفتار غیرشهودی سیستمهای اجتماعی» مینامد. این پویاییهای پیشبینینشده، سبب مقاومت در برابر سیاستها میشود. پاسخ سیستم، مداخلهها را با تأخیر، تضعیف یا شکست مواجه میکند.
تفکر ترکیبی
طبق تفکر سیستمی، ویژگیهای مهم یک سیستم از تعامل بین اجزاء آن بهوجود میآید نه از فعالیت جداگانه آنها؛ بنابراین وقتی سیستم را تجزیه میکنیم، ویژگیهای مهم خود را از دست میدهد؛ بنابراین سیستم، یک کل است که با تحلیل قابل درک نیست؛ لذا روشی غیر از تحلیل برای درک رفتار و ویژگیهای سیستم ضروری است. ترکیب نقص فوق را جبران نموده و برای تفکر سیستمی، یک موضوع کلیدی است. در واقع، تحلیل و ترکیب، مکمل هم هستند. در تفکر سیستمی، توصیه میشود که ترکیب پیش از تحلیل انجام گیرد. تحلیل روی ساختار موضوع متمرکز میشود و تعیین میکند که سیستمها چگونه کار میکنند. ترکیب بر کارکرد متمرکز میشود.
اهمیت چگونگی تعامل بین اجزاء سیستم در عملکرد آن
این یک اصل سیستمی است که اگر هر جزء سیستم را بهطور جداگانه به گونهای بسازیم که به کاراترین حد عمل کند، سیستم به عنوان یک کل، به مؤثرترین حد ممکن عمل نخواهد کرد. به عبارت دیگر، اجزاء سیستم را باید به گونهای طراحی کرد که با یکدیگر مؤثر و کارا عمل کنند. مدیران اکثراً طبق تفکر تحلیلی و مکانیستی عمل میکنند. یک مسئله را به چند بخش قابل حل و قابل مدیریت تجزیه نموده سپس برای هریک بهترین حل را پیدا نموده و نتایج را با هم مونتاژ میکنند.اما میدانیم که مجموع بهترین جواب برای اجزاء، بهترین جواب برای سیستم نخواهد بود.
ساختار سیستم بهوجود آورنده رفتار های آنها است پس.
2 سال پیش
در تاریخ 1401/11/17 منتشر شده
است.
6
بـار بازدید شده