حکایت کلاه غیبی

n.edaghat67
696 بار بازدید - 2 سال پیش - پسری کچل، خجالتی و تنها
پسری کچل، خجالتی و تنها که با کچلی خود مشکل دارد، روزی مرد دست‌فروشی راه‌حلی عجیب و ترسناک به پسر پیشنهاد می‌کند و می‌گوید اگر با پوست گربه سیاه، برای خودت کلاه درست کنی، نامریی می‌شوی و هیچ بچه‌ای دیگر نمی‌تواند اذیتت کند!!!پسرک کارهای پیرمرد دوره گرد را مو به مو انجام می دهد و به کوچه میرود و با گذاشتن کلاه ،غیب می شود و بچه ها را اذیت می کند در همین حین کلاه از سرش می افتد و ظاهر می شود و بچه ها روی سرش می ریزند که حسابی کتکش بزنند در همین هنگام از خواب می پردو متوجه می شود هرآنچه دیده خواب بوده و با تفاوت خود با بچه ها(سر بدون مو) کتنار می آید وقتی به کوچه می رود و بچه ها را در حال تراشیدن موهایشان و آماده شدن برای مدرسه می بیند بسیار خوشحال می شود.
2 سال پیش در تاریخ 1401/06/28 منتشر شده است.
696 بـار بازدید شده
... بیشتر