مارکسیسم و علوم اجتماعی در ایران

صدانت
صدانت
304 بار بازدید - 2 سال پیش - معرفی کتاب مارکسیسم و علوم
معرفی کتاب مارکسیسم و علوم اجتماعی در ایران اثر علیرضا مرادی 00:27 آرمان ذاکری 19:43 خدیجه کشاورز جبار رحمانی 29:48 علی‌رضا مرادی 41:31 علی‌رضا مرادی، مارکسیسم و علوم اجتماعی در ایران و نگاهی به برخی از دیدگاه‌های آواتیس سلطان‌زاده، تهران: نشر اگر، ۱۴۰۱. با سرکارآمدنِ رضا شاه و تلاش‌‌‌‌‌های گسترده‌ی او برای استقرار نهادهای نوین در ایران، که مستلزم تغییر بخشی از وجوهِ صورت‌بندیِ اقتصادی پیشین بود، کماکان سلطان‌زاده منتقدِ وضعِ موجودِ اقتصادیِ کشور و سیاست‌‌‌‌‌های حکومت درباره‌ی دهقانان بود و همچنان به دفاع رادیکال از منافع دهقانان می‌‌‌‌‌پرداخت. از دید او، اصلاحات رضاشاهی نه دستاورد انحصاریِ نظام پهلوی، بلکه بخشی از خواست انگلستان بود. او اساساً ریشه‌داربودنِ چنین اصلاحاتی را زیر سؤال می‌برد و با این باور که رضا شاه «ایران را وحدت بخشیده و علیه فئودال‌ها جنگیده و نظم را در کشور برقرار ساخته است» مخالف بود. از نظر وی، «رضا خان بیشتر از فئودال‌‌‌‌‌ها با انقلاب جنگیده است». به نظر او، رضا خان در جست‌وجوی «صلح و آرامش» برای ایران نبود، بلکه امپریالیسم انگلستان وی را عامل ایجاد این «آرامش» ساخته بود تا ایران را از طوفان انقلاب اکتبر در امان نگه دارد، زیرا ایران در جوار هند بود. و اتفاقاً رضا شاه موفق شد ایران را از گزند انقلابیون در امان نگه دارد. همچنین، از نظر وی، آن‌چه تحت لوای «امنیت اجتماعی» توسط رضا شاه پیگیری می‌‌‌‌‌شد، پیش‌نیاز ضروری برای سرمایه‌گذاریِ انگلستان در ایران بود. وی سرکوب خوانین محلی را نیز «نه در راه ریشه‌کن ساختنِ اَشکالِ کهنه‌ی اقتصاد»، بلکه به زانو درآوردنِ آن‌ها در برابر حکومت می‌دانست. رضا شاه می‌‌‌‌‌خواست دستگاه متمرکزی ایجاد کند که در آن «امنیت عمومی» مستقر باشد و کشور از «خطر سرخ» در امان بماند. بنابراین، سرکوب خان‌‌‌‌‌ها تا جایی ادامه داشت که آن‌ها اعلام وفاداری نکرده باشند، اما، به محض اطاعت، مشکل رضا شاه با خان‌‌‌‌‌ها رفع می‌‌‌‌‌شد. بنابراین، «این مبارزه علیه فئودالیسم نبود، درست آن چیزی بود که امپریالیسم انگلستان می‌‌‌‌‌خواست». به نظر وی، دو دلیل وجود داشت که انگلستان از تجهیز ارتش «ملی» و شکل‌گیریِ یک دولت متمرکز پلیسی در ایران حمایت کند. از یک سو، این کشور در جنوب سرمایه‌گذاری کرده و مایل به حضور در مناطق شمالی بود، ولی دولت ایران قادر نبود از اموال انگلیسی‌ها در شمال ایران دفاع کند، و دوم این‌که «خطر مداوم جنبش‌‌‌‌‌های انقلابی و اقدامات ضدانگلیسیِ قبایل» موقعیت متزلزلی را به‌بار آورده بود و انگلیس یا باید خود نیروی نظامی در ایران داشته باشد و یا این‌که مقرون‌به‌صرفه‌تر و منطقی‌‌‌‌‌تر آن بود که دولت پلیسیِ رضا شاه «صلح و آرامش» کشور را تأمین کند.
2 سال پیش در تاریخ 1401/11/23 منتشر شده است.
304 بـار بازدید شده
... بیشتر