سریال ماکسیرا / ترانه ی زندگی قسمت ۱۵
70 بار بازدید -
3 سال پیش
-
Açıklama
سریال ماکسیرا / پیمان
Açıklama
سریال ماکسیرا / پیمان / ترانهی زندگی قسمت 15
Meshki Turkido4 görüntüleme11 Eki 2021
سریال ماکسیرا / پیمان / ترانهی زندگی قسمت 15 دوبله فارسی
آدرس کانال یوتیوب مشکیمدیا
https://www.seevid.ir/c/MeshkiMedia
آدرس کانال مشکی کاناپه
https://www.seevid.ir/c/MeshkiKanap...
آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی
https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki
آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو
https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC-Bs...
آدرس کانال مشکی ترکیسه
https://www.seevid.ir/fa/result?ytch=UC_bp...
آدرس کانال مشکی ترکی4
https://www.seevid.ir/c/MeshkiTurki...
آدرس کانال تلگرامی:
https://t.me/MeshkiGemTV
داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزهگر. علی و نازلی عروسی میکنند.
https://youtu.be/nmfEuNAJPyw
داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده میماند؟
https://youtu.be/q3GItVplB94
صبح، نگهبانان کریم را در حالی که مست است، به خانه می برند و به ماکسیرا تحویل میدهند. کریم در حال مستی، روزنامه ای که در دست دارد را به ماکسیرا نشان میدهد که داخل آن نوشته شده است «آبروریزی استاد ترک در دانشگاه صنعتی برلین». ماکسیرا با ناراحتی کریم را روی مبل می خواباند.
بایرام به روستا رسیده و به خانه خواهرش می رود. او برای خواهرش تعریف میکند که حسین با ملک، خواهد ماکسیرا رابطه دارد و احتمال دارد که از او بچه داشته باشد. خواهر بایرام شوکه می شود. او با طعنه به بایرام میگوید:« موندم این پسر به کی رفته!» بایرام از او میخواهد که طعنه نزند.
حسین به برلین رسیده و به خانه کریم می رود. او بالای سر کریم می رود و او را بغل میکند. کریم با ناراحتی میگوید که زندگی اش را از دست داده است و از حسین میخواهد که او را به ترکیه برگرداند. حسین قبول میکند و ماکسیرا نیز با سر تایید میکند. آنها همان روز بلیت گرفته و به ترکیه برمیگردند. سهیلا و اهل خانه از برگشتن کریم خوشحال هستند و دم در به استقبال آنها رفته اند. همان لحظه فیلیز دم در خانه بایرام آمده و کریم را صدا می زند. ماکسیرا با دیدن فیلیز استرس میگیرد. کریم سریع به سمت فیلیز رفته و به زور او را سوار ماشین میکند و از آنجا می برد. حسین از هاتف میخواهد که آنها را تعقیب کند. دختر عمه فیلیز نیز با ماشین آنها را تعقیب میکند.
کریم در ماشین با فیلیز دعوا میکند. فیلیز طلبکارانه میگوید که بچه اش را میخواهد. کریم او را تهدید به شکایت به خاطر بچه فروشی میکند و میگوید که دیگر حق ندارد سراغ بچه بیاید. فیلیز میگوید که پیگیر خواهد بود و بچه را پس میگیرد. کریم او را پیاده کرده و می رود. دختر عمه فیلیز او را سوار میکند و به خانه می روند. هاتف با حسین تماس میگیرد و میگوید که آدرس خانه فیلیز را پیدا کرده است. حسین از او میخواهد که برگردد.
ماکسیرا در خانه به دروغ میگوید که فیلیز همان دختری بوده که در آلمان برای کریم دردسر درست کرده و حالا تا آنجا آمده و دست بردار کریم نیست. سیهلا ماکسیرا را دلداری میدهد.
بایرام به رستوران ملک می رود. ملک با دیدن بایرام متعجب شده و از او پذیرایی میکند.بایرام به روی او می آورد که از ارتباط ملک و حسین خبر دارد و با اشاره به بچه میگوید:« من نمیدونم تو کی حسین رو دیدی و باهم آشنا شدید و روی هم ریختید که این بچه رو درست کردید.» ملک عصبانی شده و میگوید:« احترام بابام رو نگه میدارم. خواهش میکنم بس کنید. این بچه حسین نیست.» بایرام میگوید:« حتما با ماکسیرا دست به یکی گردید تا پسر منو گول بزنید. ولی نه، ماکسیرا چنین دختری نیست.» ملک میگوید:« ماکسیرا اصلا از این بچه خبر نداره. پای اون رو وسط نکشید.» بایرام میگوید:« معلوم میشه که خبر داره یا نه.» ملک عصبانی شده و از بایرام میخواهد که برود. کایا نیز عصبی است. ملک از او میخواهد که دخالت نکند و چیزی نگوید. بایرام با عصبانیت از آنجا می رود.
کریم به خانه برمیگردد. او مریض شده و تب دارد. ماکسیرا و سهیلا به او رسیدگی میکنند. سهیلا ماکسیرا را دلداری میدهد و میگوید که همه چیز درست می شود.
3 سال پیش
در تاریخ 1400/07/21 منتشر شده
است.
70
بـار بازدید شده